تقابل دوباره ی عقل و احساس.
با سخت تر شدن شرایط انقلابی، معمولا ارزش هایی که مدت ها فقط امر ذهنی بودند ناگهان تبدیل به شرایط روز شده و افراد مجبور به انتخابهایی میشوند که پیش از آن نیازی به انتخاب نداشته اند.
این موضوع باعث اقبال اشخاص به تندروی شده و کم کم ذهنیت واقعی آنها در شرایط پیچیده را نمایش میدهد.
اما چرا از دید من سلطنت طلبی مرداب مشروطه است؟
در بحث شورای همبستگی، دیدیم که حتی آقای پهلوی هم قافیه را به سلطنت طلبان باخته و مجبور به انتخاب هسته ی تندرو اطافیانش شد که به داستان فراجناحی بودن ایشان پایان داد.
امروز ایشان در حال محک خوردن از سمت کسانی است که اطراف خود گردآورده است. این موضوع باعث بروز تناقضاتی در صحبت های ایشان شده و خواهد شد.
بیاد بیاوریم در جرج تاون، ایشان بودند که از بیانیه ی میرحسین موسوی حمایت کردند و زمانی که نماینده ی اصلاحات و میرحسین موسوی به دیدار نمایندگان پارلمان اروپا رفت، سلطنت طلبان و مشروطه خواهان! با ارسال انبوهی ایمیل به این حمایتِ نماینده ی خودشان پشت کرده و ایشان (حتی با فرض عدم موضع گیری) نتیجه ی این کار را خواهند دید.
دخالت در سیاست و سازوکار اتحادیه اروپا و درخواست سلب آزادی بیان کسانی که مدعی مخالفت با جمهوری اسلامی هستند از یک سو و ارائه ی ایشان به عنوان تنها گزینه ممکن نتنها باعث دوری اتحادیه اروپا از ایشان، بلکه باعث دوری آنها از اپوزیسیون شده و آنها را برای رویارویی با جمهوری اسلامی محتاط تر خواهد کرد.
اینها تنها دو نمونه بودند و موارد بیشتری بوده و خواهد بود.
