#مهسا_امینی شما امروز با داشتن اطلاعات به روز دارید اشخاصی رو قضاوت میکنید که اون روز بودند و اطلاعات امروز رو نداشتند. البته یادآوری وجود اطلاعات در همان زمان برای خنثی سازی عمله های خمینی در امروز بسیار مفید هستش، چرا […]
شما امروز با داشتن اطلاعات به روز دارید اشخاصی رو قضاوت میکنید که اون روز بودند و اطلاعات امروز رو نداشتند.
البته یادآوری وجود اطلاعات در همان زمان برای خنثی سازی عمله های خمینی در امروز بسیار مفید هستش، چرا که آنها میدانستند. و فکر میکنم “خاک بر سرت بهنود” مورد توافق همه هست.
عدم شباهت جامعه، جهان و شرایط نسبت به آن زمان:
تلاش برای گنجاندن جامعه ی امروز در جامعه ی گذشته چاره ای جز حذف تفاوتها نمیگذارد. و برای حذف تفاوتها مجبور به قرار دادن آنها در کنار مسببین آن زمان هستید. از هر طیفی باشید به شما فاشیست گفته اند در حالی که نیستید. کمونیست گفته اند در حالی که نیستید. تجزیه طلب گفته اند در حالی که نیستید و … .
جهان امروز دیگر دو قطبی کمونیست امپریالیست نیست و حقوق بشر بر ایدئولوژی پیروز شده است. همچنین تعاریف صلح، سواد، رسانه تغییر کرده است.
در آن زمان مذهب چنان ریشه دار بود که حتی کمونیست مسلمان هم داشتیم. ولی امروز چنین نیست.
در واقع باید از خودمان بپرسیم “آخرین بار کی صدای کمونیست را در خیابان شنیده ام؟”. اگر جوابی نداشتیم بهتر است زمان را صرف مبارزه با دشمن واقعی با حداقل 20% طرفدار و میلیارد ها دلار پول بکنیم.
اجبار افراد برای انتخاب بین مواضعی که اساسا گزینه ی آنها نیست.
زمانی که مردمی بر سر اصولی کلی تر متحد شدند، اجبار به موضع گیری باعث کاهش مشارکت شده و اشخاص هزینه ی فعالیت خود را نه فقط در ایران که در جیب دیگران میبینند.
اگر باور دارید که تجمعات 120 شهر در جهان و تجمع برلین برای ایران بود و نه اسماعیلیون، به مرور شاهد کاهش این پتانسیل هستیم و اگر فکر میکنید مقصر فقط اسماعیلیون است به خطا رفته اید.
نقش هدایتگری مردم برای اپوزیسیون و جامعه بین الملل را به هدف هدایتگری مردم و جامعه بین الملل تغییر میدهد و این در تناقض آشکار با خواست مردم است.
در نتیجه باز هم چرخه ی حذف گسترده تر شده و هزینه را افزایش میدهد.
در حقیقت ما بیشمار نیستیم واگر سرعت تکثیرمان از حذفمان کمتر شود، نتیجه مشخص است.